دیدی وقتی چند تا امتحان سخت  . میدی چه اضطرابی داری

دیدی وقتی خستگی یک ترم از تنت در میاد چه حسی داره

دیدی وقتی بعضی از بهترین دوستات دیگه ترم دیگه کنارت نباشن چه حسی داره

آره امروز یکی از اصلی ترین امتحانامو با موفقیت دادم خدا را شکر خوب بود از یک

طرف خوشحال از یک طرف ناراحت اخه بعضی از دوستام امروز دیگه فارغ التحصیل

شدن و دیگه لیسانسو گرفتن و من نمی تونم دیگه اونا رو ببینم امید وارم دوستایی

که مثل برادر برام بودن اگه فارغ شدن مارو فراموش نکنن من بهشون میگم که خیلی

دوسشون دارم عاشقشونم

از یک طرف خوشحال امتحان بودم از یک طرف ناراحت دوستام اما امیدوارم هر کجا که

باشن همیشه موفق و پیروز باشن خیلی دوسشون دارم خیلی دلم گرفته خیلی

دوست دارم گریه کنم اما حیف که ممکن به من بخندید

آرزوی بهترین ها رو براشون دارم من تو دوره لیسانس خیلی چیزای جدید یاد گرفتم 

از خیلی ها از بعضی ها بزرگی از بعضی ها دوستی از بعضی ها پاکی از بعضی ها

درستی از بعضی ها برادری از بعضی ها پاک کردن تخته از بعضی ها هم راستش

تغلبی از بعضی ها چونه زدن با استاد از بعضی استاد ها اخلاق از بعضی استاد ها

مهربونی البته از خیلی از هم کلاسیام خوبی یاد گرفتم البته تو عمرمون هم نیوفتاده

بودیم که تو این دانشگاه افتادیم

از افتادگی ها

از بزرگی ها

از معرفت ها

از غرور ها

از دوستی ها

از خوبی ها

خیلی حرف دارم دوست دارم ۱۰۰ صفحه بنویسم

چه روز ها که اضظراب داشتیم برای امتحانات

چه روزها که فکر پاس کردن درسا بودیم

چه روز ها که میگفتیم یعنی میشه این لیسانسو بگیریم

چه روزها که تاریخ امتحانارو اشتباه کردیم

چه دوستایی پیدا کردیم

چقدر تو تابستون با زبون روزه تو گرما اومدیم

تازه با ماشین هم خو در دانشگاه تصادف کردیم

چه سوتی ها که ندادیم

چقدر خجالت که نکشیدیم و هنوز میکشیم

چقدر این کمرویی کار دستمون داده و میده

چه چیز ها که امید بدست آوردنشونو داشتیم و از دست دادیم

خلاصه انگار دیروز بود ثبت نام کردیم و تو فکر این بودیم که کی ریاضی بخونه

تموم شد کوچیک که بودم بزرگتر ها میگفتن چقدر عمرمون زود میگذره من نمیدونستم چی میگن

خلاصه تو دلم غوغاست خیلی حرف دارم اما

ای دوستام خیلی دوستون دارم خیلی خیلی خیلی

همیشه دعاتون میکنم همیشه به یادتونم

فکرشم عذابم میده ترم دیگه قاسم و احسان و بقیه دوستام نیستن

اخه یک دوستایی داشتم که بعد از یک برهه کامل مارو از تو ذهنشون جارو کردن اما ما هیچ

وقت اونا رو فراموش نمی کنیم من همتونو دوست دارم از دوستای بچگی تا دوستای فرداها

خدایا خیلی دوست دارم اگه بگن می خوای خدا رو چطور ملاقات کنی یا با خدا چطور دوست

داری حرف بزنی بگم دوست دارم با خدا مثل یک دوست حرف بزنم خدا دوست من باشه

آواز عاشقانه ی ما در گلو شکست
حق با سکوت بود ، صدا در گلو شکست
دیگر دلم هوای سرودن نمی کند
تنها بهانه ی دل ما در گلو شکست
سربسته ماند بغض گره خورده در دلم
آن گریه های عقده گشا در گلو شکست
ای داد، کس به داغ دل باغ دل نداد
ای وای ، های های عزا در گلو شکست
آن روزهای خوب که دیدیم ، خواب بود
خوابم پرید و خاطره ها در گلو شکست
" بادا " مباد گشت و " مبادا " به باد رفت
" آیا " ز یاد رفت و " چرا " در گلو شکست
فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند
نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست
تا آمدم که با تو خداحافظی کنم
بغضم امان نداد و خدا .... در گلو شکست

خدایا کمکم کن که اگه از دستم کاری بر میاد برای هر کس با نهایت توانم انجام بدم

 

 

 


برچسب‌ها: دوست, غمگین, بغض


 

نوشته شده توسط نوید گل شکوه در دوشنبه بیست و ششم دی ۱۳۹۰ ساعت 0:38 موضوع | لینک ثابت